جالب انگیز
 
Design by : NazTarin


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 40
بازدید ماه : 40
بازدید کل : 43380
تعداد مطالب : 94
تعداد نظرات : 59
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید


صدایاب

فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛

فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه؛

فقر اینه که ماجرای عروس فخری خانوم و زن صیغه ای پسر وسطیش رو از حفظ باشی اما تاریخ کشور خودت رو ندونی؛

فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در ۳ ماه اخیر چند تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن نیازی به شمارش نداشته باشی؛

فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابونهای اروپا تعریف کنی؛

فقر اینه که ماشین ۴۰ میلیون تومانی سوار بشی و قوانین رانندگی رو رعایت نکنی؛

فقر اینه که دم از دموکراسی بزنی ولی ، تو خونه بچه ات جرات نکنه از ترست بهت بگه که بر حسب اتفاق قاب عکس مورد علاقه ات رو شکسته؛

فقر اینه که ورزش نکنی و به جاش برای تناسب اندام از غذا نخوردن و جراحی زیبایی و دارو کمک بگیری؛

فقر اینه که در اوقات فراغتت به جای سوزاندن چربی های بدنت بنزین بسوزانی؛

فقر اینه که با کامپیوتر کاری جز ایمیل چک کردن و چت کردن و موزیک گوش دادن نداشته باشی؛

فقر اینه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از یخچالت باشه؛


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

تاریخ تولدت مهم نیست، تاریخ "تبلـــورت" مهمه ...!
اهل کجا بودنت مهم نیست ،
"اهــل و بـجـا" بودنت مهمه ...!
منطقه زندگیت مهم نیست ،
"منطــق زنـدگـیت" مهمه ...!
و گذشته ی زندگیت مهم نیست ؛
امــروزت مهمه که چه گــذشتـه ای واسه فــردات میسازی ...!


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 5 دی 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 2 دی 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

زندگی خیلی بی رحمه…
دیروز نزدیک بود برم زیر یه ماشین مدل پایین

 

در ادامه مطلب بخوانید


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

یکی میگفت : باید از کنار مشکلات باسرعت عبور کنی و بگی : “میگ میگ”

اما نمیدونست مشکلات نشستن رومون میگن : “انگوری انگوری” !

در ادامه مطلب بخوانید.


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

وقتي در طول 24 ساعت شبانه روز مشغول فعاليت وخواب هستيم در بدن ماچه اتفاقاتي ميافتد؟...............

در ادامه مطلب بخوانید


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 18 آذر 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

اینگونه نگاه کنید

 

مرد را به عقلش نه به ثروتش

زن را به وفایش نه به به جمالش

دوست را به محبتش نه به کلامش

عاشق را به صبرش نه به ادعایش

مال را به برکتش نه به مقدارش

خانه را به آرامشش نه به اندازه اش

اتومبیل را به کارایئش نه به مد لش

غذا را به کیفییتش نه به کمیتش

درس را به استادش نه به سختیش

دانشمند را به علمش نه به مدرکش

مدیر را به عملکردش نه به جایگاهش

نویسنده را به باورهایش نه به تعداد کتابهایش

شخص را به انسانیتش نه به ظاهرش

دل را به پاکیش نه به صاحبش

جسم را به سلامتش نه به لاغریش


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

تعدادی موش آزمایشگاهی رو به استخر آبی انداختند و زمان گرفتند تا ببینند چند ساعت دوام میارند،
حداکثر زمانی رو که تونستند دوام بیارند 17 دقیقه بود.
سری دوم موشها رو با توجه به اینکه حداکثر 17 دقیقه می تونند زنده بمونند به همون استخر انداختند،
اما این بار قبل از 17 دقیقه نجاتشون دادند.
بعد از اینکه زمانی رو نفس تازه کردند دوباره اونها رو به استخر انداختند.
حدس بزنید چقدر دوام آوردند؟
26 ساعت !
پس از بررسی به این نتیجه رسیدند که علت زنده بودن موش ها این بوده که
اونها امیدوار بودند تا دستی باز هم اونها رو نجات بده و تونستند این همه دوام بیارن.

============

امید قوه محرک زندگی است.

ساموئل اسمایلز


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 26 آبان 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

در متن زیر نتیجه ی آزمایشات ِایجاد محدودیت برای برخی موجودات زنده عنوان شده، بسیار جالب است

در ادامه مطلب بخوانید


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 25 آبان 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

در باب ازدواج امام حسين (ع)و شهرزاد دختر یزدگرد

در ادامه مطلب بخوانید


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 20 آبان 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

چند وقتی بود در بخش مراقبت های ویژه یک بیمارستان معروف ، بیماران یک تخت بخصوص در حدود ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می سپردند و این موضوع ربطی به نوع بیماری و شدت وضعف مرض آنان نداشت.
این مسئله باعث شگفتی پزشکان آن بخش شده بود به طوری که بعضی آن را با مسائل ماورای طبیعی و بعضی دیگر با خرافات و ارواح و اجنه و موارد دیگر در ارتباط می دانستند.کسی قادر به حل این مسئله نبود که چرا بیمار آن تخت درست در ساعت
۱۱ صبح روزهای یکشنبه می میرد.به همین دلیل گروهی از پزشکان متخصص بین المللی برای بررسی موضوع تشکیل جلسه دادند و پس از ساعت ها بحث و تبادل نظر بالاخره تصمیم بر این شد که در اولین یکشنبه ماه ، چند دقیقه قبل از ساعت ۱۱
در محل مذکور برای مشاهده این پدیده عجیب و غریب حاضر شوند.
در محل و ساعت موعود ، بعضی صلیب کوچکی در دست گرفته و در حال دعا بودند، بعضی دوربین فیلمبرداری با خود آورده و ...
دو دقیقه به ساعت
۱۱ مانده بود که « پوکی جانسون ‌» نظافتچی پاره وقت روزهای یکشنبه وارد اتاق شد. دوشاخه برق دستگاه حفظ حیات (
Life support system ) را از پریز برق درآورد و دوشاخه جاروبرقی خود را به پریز زد و مشغول کار شد ..!!



ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 9 آبان 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

 

از نامه های بابا لنگ دراز به جودی ابوت

جودی! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو می دانند

(در ادامه مطلب بخوانید)


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

 


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

 


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

 

نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده میکرد.
یک روز او با صاحبکار خود موضوع را درمیان گذاشت.
پس از روزهای طولانی و کار کردن و زحمت کشیدن ، حالا او به استراحت نیاز داشت و برای پیدا کردن زمان این استراحت میخواست تا او را از کار بازنشسته کنند..................


ادامه مطلب رو بخونید مفید و جالبه


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 14 مهر 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

 

 
خانمی با کشیش ملاقات کرد و برایش گفت: من یک طوطی ماده دارم که فوق العاده زیبا هستند. اما متاسفانه فقط یک جمله بلداست که بگوید «من فاحشه هستم. میای با هم خوش بگذرونیم؟». این موضوع برای من واقعا دردسر شده و آبروی من را به خطر انداخته. از شما کمک میخواهم. من را راهنمایی کنيد که چگونه آنها را اصلاح کنم؟
کشیش که از حرفهای خانم خیلی جا خورده بود گفت: این واقعاً جای تاسف دارد که طوطی شما چنین عبارتی را بلداست... من یک جفت طوطی نر در کلیسا دارم . آنها خیلی خوب حرف میزنند و اغلب اوقات دعا میخوانند. به شما توصیه میکنم طوطی یتان را مدتی به من بسپارید. شاید در مجاورت طوطی های من طوطیتان به جای آن عبارت وحشتناک یاد بگیرد کمی دعا بخواند .
خانم که از این پیشنهاد خیلی خوشحال شده بود با کمال میل پذیرفت. فردای آن روز خانم با قفس طوطی خود به کلیسا رفت و به اطاق پشتی نزد کشیش رفت. کشیش در قفس طوطی  را باز کرد و خانم طوطی ماده را داخل قفس کشیش انداخت .
 طوطی  ماده گفت: من فاحشه هستیم. میای با هم خوش بگذرونیم؟
طوطی های نر نگاهی به همدیگر انداختند. سپس یکی به دیگری گفت: اون کتاب دعا رو بذار کنار. دعاهامون مستجاب شد !

ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

 

درآمد: هيچگاه روي يک درآمد تکيه نکنيد، براي ايجاد منبع دوم درآمد سرمايه گذاري کنيد


خرج: اگر چيزهايي را بخريد که نياز نداريد، بزودي مجبور خواهيد شد چيزهايي را بفروشيد که به آنها نياز داريد


پس انداز: آنچه که بعد از خرج کردن مي ماند را پس انداز نکنيد، آنچه را که بعد از پس انداز کردن مي ماند خرج کنيد


ريسک: هرگز عمق يک رودخانه را با هر دو پا آزمايش نکنيد


سرمايه گذاري: همه تخم مرغ ها را در يک سبد قرار ندهيد


انتظارات: صداقت هديه بسيار ارزشمندي است، آن را از انسانهاي کم ارزش انتظار نداشته باشيد


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

 

ماهی مون هی می خواست یه چیزی بهم بگه . تا دهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه .
دست کردم تو آکواریوم درش آوردم . شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن . دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو .
اینقده بالا پایین پرید خسته شد وخوابیـــد . دیدم بهترین موقع است تا خوابه دوباره بندازمش تو آب.
الان چند ساعته بیدار نشده یعنی فکرکنم بیدار شده دیده انداختمش اون تو قهر کرده و خودشو زده به خواب
این داستان رفتار بعضی از آدم هایی است که کنارمونند. دوستشون داریم و دوستمون دارند

ولی ما رونمی فهمند و فقط تو دنیای خودشون دارند بهترین رفتار را با ما می کنند


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

سکه هاي پول هميشه صدا دارند

اما اسکناس ها بي صدا هستند

پس هنگامي که ارزش و مقام شما بالا ميرود

بيشتر آرام و بي صدا باشيد . . .

.

.

.
در ادامه مطلب بخوانید


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

 

شعرى از پابلو نرودا
 
ترجمه احمد شاملو
 
به آرامی آغاز به مردن مي‌كنی
اگر سفر نكنی،
اگر كتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نكنی.
 
به آرامی آغاز به مردن مي‌كنی
زماني كه خودباوري را در خودت بكشی،
وقتي نگذاري ديگران به تو كمك كنند.
 
به آرامي آغاز به مردن مي‌كنی
اگر برده‏ی عادات خود شوی،
اگر هميشه از يك راه تكراری بروی
اگر روزمرّگی را تغيير ندهی
اگر رنگ‏های متفاوت به تن نكنی،
يا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی.
 
تو به آرامی آغاز به مردن مي‏كنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سركش،
و از چيزهايی كه چشمانت را به درخشش وامی‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر مي‌كنند،
دوری كنی . .. .،
 
تو به آرامی آغاز به مردن مي‌كنی
اگر هنگامی كه با شغلت،‌ يا عشقت شاد نيستی، آن را عوض نكنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی،
اگر ورای روياها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی
كه حداقل يك بار در تمام زندگي‏ات
ورای مصلحت‌انديشی بروی . . .
-
امروز زندگی را آغاز كن!
امروز مخاطره كن!
امروز كاری كن!
نگذار كه به آرامی بميری
 
 

ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

چندتا عکس قشنگ از طراحی روی کدو


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

 


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

 

* قلبم سرشار از خوشی است

زیرا دستان قدرتمند خداوند را در دستانم حس می کنم.

* قلبم سرشار از خوشی است 

زیرا هر روز صبح شاهد طلوعی دوباره در زندگی ام هستم.

* قلبم سرشار از خوشی است 

زیرا موفقیت های کوچک امروزم مرا به اهداف بزرگ زندگی ام می رساند.

* قلبم سرشار از خوشی است

زیرا سلامت هستم و قدر سلامتی ام را می دانم.

* قلبم سرشار از خوشی است

زیرا درونم از کینه و دشمنی خالی است.

* قلبم سرشار از خوشی است 

زیرا دوستانی خوب و مهربان در کنارم دارم.

* قلبم سرشار از خوشی است

زیرا هنوز ناگفته های زیادی در دنیا برای دانستن و یاد گرفتن وجود دارد.

* قلبم سرشار از خوشی است

زیرا هنوز خندیدن و گریستن را فراموش نکرده ام


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 20 مرداد 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

 

 
پیرزن با تقوایی در خواب خدا را دید و به او گفت : (( خدایا من خیلی
تنهام . آیا مهمان خانه من می شوی ؟ )) خدا قبول کرد و به او گفت که فردا
به دیدنش خواهد رفت . پیرزن از خواب بیدار شد با عجله شروع به جارو کردن
خانه کرد. رفت و چند نان تازه خرید و خوشمزه ترین غذایی که بلد بود پخت.
سپس نشست و منتظر ماند. چند دقیقه بعددر خانه به صدا در آمد . پیر زن با
عجله به طرف در رفت آن را باز کرد پیر مرد فقیری بود . پیرمرد از او
خواست تا به او غذا بدهد پیر زن با عصبانیت سر فقیر داد زد و در را بست.
نیم ساعت بعد باز در خانه به صدا در آمد. پیر زن دوباره در را باز کرد.
این بارکودکی که از سرما می لرزید از او خواست تا از سرما پناهش دهد . پیر زن
با ناراحتی در را بست و غرغر کنان به خانه بر گشت. نزدیک غروب بار دیگر
در خانه به صدا در آمد . این بار نیز پیر زن فقیری پشت در بود. زن از او
کمی پول خواست تا برای کودکان گرسنه اش غذا بخرد . پیر زن که خیلی عصبانی
شده بود با داد و فریاد پیر زن را دور کرد. شب شد ولی خدا نیامد پیرزن نا
امید شد و رفت که بخوابد و در خواب بار دیگر خدا را دید . پیرزن با
ناراحتی کفت: (( خدایا مگر تو قول نداده بودی که امروز به دیدنم خواهی
آمد ؟))
خدا جواب داد :
)) بله من سه بار آمدم و تو هر سه بار در را به رویم بستی((
 
 
کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست
 
همه شب نماز خواندن،همه روز روزه رفتن
همه ساله از پی حج سفر حجاز کردن
زمدینه تا به کعبه سر وپابرهنه رفتن
دو لب از برای لبیک به گفته باز کردن
شب جمعه ها نخفتن،به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن
به مساجد و معابد همه اعتکاف کردن
ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن
به حضور قلب ذکر خفی و جلی گرفتن
طلب گشایش کار ز کارساز کردن
پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن
گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن
به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن
ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن
به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد
که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن
به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد
که به روی نااميدي در بسته باز کردن
      "شیخ بهایی"

ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

 

: عارفی را دیدند مشعلی و جام آبی در دست .

 

پرسیدند

 

کجا میروی؟

 

گفت: می روم با آتش، بهشت را بسوزانم و با آب جهنم را خاموش کنم تا

 

مردم خدا را فقط به خاطر عشق به او بپرستند،

 

نه به خاطر رفاه در بهشت و ترس از جهنم

!!

 

 


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

I am thankful for the alarm that goes off in the early morning house,
because it means that I am alive

خدا را شکر که هر روز صبح باید با زنگ ساعت بیدار شوم، این یعنی من هنوز زنده ام



ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 1 مرداد 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

اين بصيرت به ما ياري ميدهد تا دريابيم كه جاده‌اي بسوي خوشبختي وجود ندارد. خوشبختي، خود همين جاده است. بياييد از هر لحظه لذت ببريم.



ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 1 مرداد 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

بر اساس تحقيقاتي که در دانشگاه ميشيگان صورت گرفته يک زندگي سالم به چهار امر مهم بستگي دارد:

۱- عدم استعمال دخانيات. ________ ۲-پايين نگه داشتن وزن.

۳- تغذيه‌ي مناسب. ____________ _ ۴- ورزش.

در زير ۴۰ کار مفيد براي سلامتي آورده شده که انجام دادن آنها حداکثر ده دقيقه طول خواهند کشيد ، فکر مي‌کنم براي شروع يک زندگي سالم خوب باشد:



ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

 



ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 16 تير 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد